جدول جو
جدول جو

معنی نی زار - جستجوی لغت در جدول جو

نی زار
(نَ)
دهی است جزء دهستان اراضی نیزار بخش مرکزی شهرستان قم در 52هزارگزی جنوب غربی قم متصل به جادۀ قم به اصفهان. در جلگه ای بر کنار رود واقع و دارای 355 تن سکنه است. آبش از رود خانه قم و محصولش غلات، بادام، توت، قیسی و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. مزرعۀ باباچنار و چنارسوخته جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیوزار
تصویر نیوزار
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گشتاسپ پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تنی نار
تصویر تنی نار
(دخترانه)
در گویش مازندران شکوفه انار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نی شکر
تصویر نی شکر
نوعی نی با برگ های دراز، گل های سرخ کم رنگ و ساقه های بلند که در آن مغزی وجود دارد که دارای مادۀ قند است و از آن قند و شکر درست می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیرزار
تصویر زیرزار
نالۀ ضعیف، بانگ حزین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیزار
تصویر نیزار
جایی که نی فراوان روییده باشد، نیستان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نخ وار
تصویر نخ وار
به شکل نخ مانند نخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی آزار
تصویر بی آزار
کسی یا چیزی که آزار نمی رساند، بی خطر مثلاً حیوان بی آزار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نمکزار
تصویر نمکزار
جایی که از آن نمک استخراج کنند، شوره زار، معدن نمک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیش دار
تصویر نیش دار
دارای نیش، کنایه از زننده و آزاردهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیدزار
تصویر بیدزار
جایی که درختان بید بسیار باشد، بیدستان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شن زار
تصویر شن زار
زمینی که در آن شن بسیار باشد، ریگ زار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نم دار
تصویر نم دار
دارای نم، نمناک، مرطوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریگزار
تصویر ریگزار
زمین سخت، زمین پوشیده از ریگ، زمین پر ریگ، ریگستان، زراغنگ، زراغن، زارغنگ، زاراغنگ
فرهنگ فارسی عمید
مخفف بیچاره:
هوا پود شد برف چون تار گشت
سپه را از آن کار بیچار گشت،
فردوسی،
بگرد عالم آوارم تو کردی
چنین بدروز و بیچارم تو کردی،
؟
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
نیستان. آنجا که نی بسیار روید:
جای انگشت شهادت ز شهیدان نگاه
دشت نیزار شد از بس که خدنگی برخاست.
واضح (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر. در 60هزارگزی شمال شرقی شادگان و 2هزارگزی شرق راه جادۀ شادگان به بندر معشور، در دشت گرمسیری واقع است و 120 تن سکنه دارد. آبش از چاه و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نیزار
تصویر نیزار
جائی که نی بسیار روید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمک زار
تصویر نمک زار
جایی که درآن نمک بسیار است شوره زار، معدن نمک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی زور
تصویر بی زور
ضعیف، کم زور، بی نیرو
فرهنگ لغت هوشیار
کویکستان کویک زار نخلستان: گررطب رنگ ناگرفته شدازنخل نخل کیانی به نخل زاربماند. (خاقانی لغ.: نخل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریگزار
تصویر ریگزار
زمین پرریگ و پوشیده شده از ریگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیدزار
تصویر بیدزار
بیدستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی کار
تصویر بی کار
کسی که شغلی ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی عار
تصویر بی عار
بی درد، بی ننگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمکزار
تصویر نمکزار
سرزمینی شور که در آن نمک فراوان باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیزار
تصویر نیزار
((نِ))
جایی که در آن نی فراوان روییده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی کار
تصویر بی کار
کسی که کاری ندارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی عار
تصویر بی عار
کسی که از کارهای ناشایست ننگ نداشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ریگزار
تصویر ریگزار
زمین پر از ریگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شن زار
تصویر شن زار
((ش))
بیابان پر شن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیش دار
تصویر نیش دار
آن که نیش دارد، دارای نوک تیز، اهانت آمیز
فرهنگ فارسی معین
((نَ شَ یا نِ ش کَ))
نوعی از نی با ساقه های بلند که برگ های دراز و گل های سرخ کم رنگ دارد. در داخل آن شیره ای وجود دارد که از آن شکر به دست می آورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نمک زار
تصویر نمک زار
((نَ مَ))
جایی که در آن نمک بسیار است، شوره زار، معدن نمک
فرهنگ فارسی معین
بیشه، بیشه زار، نیستان
فرهنگ واژه مترادف متضاد